نویسندگان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تحلیل خطمشیگذاری در راستای رتبهبندی عوامل مؤثر بر بهینهسازی نخبگان سیاسی برای حکمرانی خوب و بر اساس چارچوب ائتلاف مدافع انجام شده است. در ابتدا، با استفاده از مطالعات اسنادی به شناسایی رویکردهای مختلف پرداخته شد و سپس از مدل استراتژیک برایسون برای تحلیل راهبردی این رویکردها استفاده گردید. در این تحلیل، یازده استراتژی کلیدی برای خطمشیگذاری نخبگان پیشنهاد شد. در ادامه، بهمنظور اولویتبندی این استراتژیها از مدل تصمیمگیری سلسلهمراتبی (AHP) بهرهبرداری شده است. نتایج نشان میدهد که استراتژی ایجاد مراکز علمی و فناوری و تخصصی و نمایشگاههای بینالمللی جهت تقویت دیپلماسی علم و فناوری و شبکهسازی متخصصین و منابع انسانی مرتبط با نظام علمی کشور دارای بیشترین امتیاز و کمترین رتبه را از نظر اهمیت به خود اختصاص داده است. در مقابل، استراتژی توانمندسازی عاملیتهای انسانی مبتنی بر بهرهگیری از ظرفیتهای بینالمللی کمترین امتیاز را دریافت کرده و در رتبه پایینتری قرار دارد. نتیجهگیری این پژوهش حاکی از آن است که برای دستیابی به حکمرانی خوب در کشورهای در حال گذار، توجه به نگرشها و درک نخبگان سیاسی از اهمیت بالایی برخوردار است. این نگرشها نهتنها در تدوین نهادها و سازمانهای حکومتی مؤثرند، بلکه بر تحقق شاخصهای حکمرانی خوب مانند ثبات سیاسی، کارآیی دولت، و اصول بنیادین همچون حاکمیت قانون، شفافیت، مسئولیتپذیری و مشارکت نیز تأثیرگذارند. از این رو، درک و بهرهبرداری از این نگرشها در فرایند خطمشیگذاری میتواند زمینهساز تقویت حکمرانی کارآمد و پویا باشد که به توسعه پایدار سیاسی و اجتماعی در این کشورها منتهی خواهد شد.
کلیدواژهها