نویسندگان
چکیده
پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخگویی و تحلیل سؤال " ظرفیتهای فلسفه در حل چالشهای معاصر چیست؟" شکل گرفته است.در این مقاله رابطه فرهنگ و عدالت بهعنوان دو مقوله مهم و تأثیرگذار بررسی شده است. فرهنگ به معنای شیوه زندگی انسان است و فعل و انفعالی است که حیات سیاسی و اجتماعی، فردی بهویژه روان انسانها در میگیرد و به همین خاطر دغدغه فکری همیشگی مردم و اندیشهورزان و کارگزاران سیاسی و فرهنگی بوده است. با مراجعه به مفهوم حقوق طبیعی حقوقی است که خداوند و آفرینش در وجود انسان به ودیعه نهاده است معنا میشود. عدالت اعطای حق هر صاحب حق به خود او تلقی میشود. هر استعداد خدادادی که در انسان وجود دارد مبنای یک حق طبیعی است که مجموعه آن حقوق طبیعی انسان را میسازد و بقا و استمرار جوامع انسانی و بهویژه انسانی را میتوان گفت مشروط بر عدالت است. مسائل مهمی چون چیستی عدالت و فرهنگ و نوع نسبت این دو با هم و به چهکار هم میآیند. بهویژه این مسئله که عدالت در تعاملات فرهنگی چه نقش و کاربرد عملی میتواند داشته باشد، از مهمترین مسائل فکری است که در این مقاله به آن میپردازیم.
کلیدواژهها